English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 156 (7552 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
department store U فروشگاه بزرگ
department store U فروشگاه بزرگی که انواع مختلف کالا در ان بفروش میرسد و هر کالا در بخش خاص خود عرضه میگردد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
You name it , they have it in thes department store. U هر چه تو بگویی دراین فروشگاه می فروشند ( دارند )
Other Matches
Not my department. <idiom> U من مسئول نیستم.
department U کرسی
department U بخش اداره
department U حوزه کمیته
department U وزارت خانه
department U وزارت
department U اداره
department U قسمت
department U سازمان
department U قسمت هیئت
department U حوزه
department U دایره
department U بخش
department U قسمت شعبه
department U اداره گروه اموزشی
medical department U قسمت بهداری
legal department U اداره حقوقی
intelligence department U ادارهای که وفیفه اش جمع اوری اطلاعات است
intelligence department U اداره اطلاعات
fire department U اداره اتش نشانی
medical department U اداره بهداری
criminal i. department U اداره اگاهی
deck department U قسمت اداره امور باربری و کالای ناوگان
department of defense U وزارت دفاع
department of defense U وزارت جنگ
department of publications U اداره نگارش
department of publications U اداره انطباعات
civil department U تشکیلات کشوری
department of state U وزارت خارجه
department of state U وزارت خارجه ایالات متحده امریکا
department of the army U وزارت نیروی زمینی
department of the enterior U وزارت کشور
department of the navy U وزارت دریاداری
department of trusteeship U اداره سرپرستی
department of trusteeship U اداره قیمومت
department of war U وزارت جنگ
deck department U قسمت اداری ناو
navy department U admiralty
porotocol department U اداره تشریفات
State Department U وزارت برون مرز
department stores U فروشگاه بزرگ
responsible department U بخش مسیول
advisory department U بخش مشاوره
education department U اداره آموزش و پرورش
government department U وزارتخانه دولت
Treasury Department U اداره خزانه داری [ در آمریکا]
ENT department U بخش گوش و حلق و بینی [پزشکی]
department stores U فروشگاه بزرگی که انواع مختلف کالا در ان بفروش میرسد و هر کالا در بخش خاص خود عرضه میگردد
State Department U وزارت امور خارجه
war department U وزارت دفاع
war department U وزارت جنگ
sale department U قسمت فروش
sale department U بخش فروش
sales department U قسمت فروش
sales department U بخش فروش
securities department U اداره اوراق بهادار
purchasing department U دفتر خرید
service department U قسمت خدمات
service department U بخش خدمات
subsistence department U اداره کارپردازی وخواربارارتش
purchasing department U قسمت خرید
supply department U کارپردازی
tobacco department U اداره دخانیات
in store U موجود
in store U اماده
to store up something U انباشتن چیزی برای استفاده در آینده
in store U اندوخته
in store <idiom> U آماده بوقوع پیوستن
store U ثباتی درCPU که داده را پیش از پردازش یا جابجایی به محلی از حافظه نگه می دارد
store U ذخیره
store U ثباتی درCPU که حاوی آدرس محل بعدی دستیابی است
store U واحدی در سیستم کامپیوتری برای ذخیره اطلاعات
store U می باقی می ماند
store U سیستم ذخیره سیگنال کنترل ارتباطی در کامپیوتر به صورت برنامه
store U ذخیره داده که بعداگ در صورت نیاز مورد استفاده قرار می گیرد
store U حافظه یا بخشی از سیستم کامپیوتری که داده و برنامه برای استفادههای بعدی نگهداری می شوند
store U انباره کردن
store U سیستم ارتباطی پست الکترونیکی که پیام را پیش از ارسال مجدد ذخیره میکند
store U مغازه بزرگ
store U انبار ناو
store U انبارکردن
store U اندوختن
store U دخیره کردن
store U انبارکردن اندوخته
store U دکان ذخیره
store U انبار
store U انباره
store of value U منبع ارزش
store U ذخیره اندوخته
store U موجودی
store U مغازه دکان
store U فروشگاه
store U مخزن
store U اندوختن انبار کردن
store U ذخیره کردن
d. store U مغازه بزرگ
affiliation with the department of defen U مامور به وزارت جنگ
affiliation with the department of defen U زیرامر وزارت جنگ
criminal investigation department U اداره اگاهی
finger print department U اداره انگشت نگاری
Department of the Interior [American E] U دفتر وزارت داخله
heat treating department U دپارتمان عملیات حرارتی
Department of the Interior [American E] U دفتر وزارت کشور
casuality department [British E] U اتاق عمل اورژانس
main store U حافظه رایانه [علوم کامپیوتر]
main store U حافظه کامپیوتر [علوم کامپیوتر]
chain store U فروشگاه زنجیری فروشگاههای مشابه متعلق به یک شرکت یا کالا
control store U انباره کنترل
store-room U انبار
internal store U بخشی از RAM Rom که واحد پردازش مرکزی مستقیما وصل است بدون نیاز به واسط
store-room U جای انبار کردن
local store U ذخیره محلی
magnetic store U حافظه یا منبع مغناطیسی
store room U انبار خانگی
store room U انبار
store room U جای انبار کردن
permanent store U انباره دائمی
store-room U انبار خانگی
store-rooms U جای انبار کردن
computer store U فروشگاه کامپیوتر
capacitor store U انباره خازنی
bonded store U انبار گمرک
beam store U انبار پرتویی
backing store U انباره پشتیبان
external store U انباره خارجی
store-rooms U انبار خانگی
store-rooms U انبار
pushdown store U انباره پایین فشردنی
bonded store U انباری که کالاهای وارداتی در ان نگهداری میشود
This way please. store across the street. U بفرمائید از این طرف
two level store U انباره دو سطحی
convenience store U خواربار فروشی کوچک
The store across the street. U فروشگاه آنطرف خیابان
general store U فروشگاهی که همه نوع جنسی در ان یافت میشود ولی قسمت بندی نشده
sand store U انبار ماسه
set store on (by) <idiom> U خواستارنگهداری ،ارزش زیاد داشتن
store and forward U ذخیره و ارسال
store and forward U انبارش و ارسال
Department of Homeland Security [DHS] U وزارتخانه امنیت کشور
Department of labor [American English] U اداره کار
grocery store [American E] U بقالی
grocery store [American E] U خواربار فروشی
voice store and forward U ذخیره و ارسال صدا
I wonder what lies in store for me in the future. U من دوست داشتم بدانم که برای من در آینده چه پیش می آید.
magnetic tape store U منبع یا حافظه نوارمغناطیسی
commissary store annex U شعبه فروشگاه مواد غذایی پادگان
ten cent store U فروشگاه دارای کالاهای ارزان
to set no great store by U مهم ندانستن
to set no great store by U قیمتی ندانستن
to check out that new clothing store U نگاهی به آن فروشگاه لباس تازه انداختن
department of motor vehicles [DMV] [American E] U اداره راهنمایی و رانندگی
Plants store up the sun's energy. U گیاهان انرژی خورشید را ذخیره میکنند.
I walked past the shop ( store ) . U از جلوی فروشگاه گذشتم
Recent search history Forum search
2مجتمع تجاری
1ریاست مخابرات به چهار نفر کارمند ضرورت دارد
1ریاست عمومی اداره خدمات ملکی
1می خواستم دو جمله زیر را ترجمه کنید
1ریاست معارف
1اينک که به لطف الهي و تلاش و کوشش خويش توانسته ايد دوره تحصيلي را در دانشکده ای ادبیات دانشگاه هرات با افتخار طي نماييد، صميمانه اين موفقيت را به شما و خانواده محترمتان تبريک مي گويم و اميدوارم با ت
1تا چه ساعتی اینجا باز است
1مساحت فروشگاه
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com